Sunday, December 09, 2007

غفلت زدگی و عدم پذیرش واقعیات زخم های عمیقی بوجود خواهد آورد SLAVERY & RAPE IN ISLAM (Farsi)

LINK TO ENGLISH ARTICLE: Slavery & Rape in Islam click here


غفلت زدگی و عدم پذیرش واقعیات زخم های عمیقی بوجود خواهد آورد.

شاید این سوأل پیش آید که
این زخم های هولناک که توسط چاقو در بدن یک افسر پلیس مسلح ایجاد شده چه ربطی با اسلام دارد.

ضارب توانست این زخم ها را به این علت بر او وارد کند که پلیس مسلح مربوطه شرایط را نتوانسته بود درست مشاهده و محاسبه کند. و از آنجا که مسلح به اسلحه گرم بود فاصله خود را با چاقوی ضارب در نظر نگرفته بود. این درست شرایطی است که ما در محاسبات غلط خود با اسلام مبارز داریم و خطر آنرا برای دنیای غرب درست مشاهده نکرده آنرا سهل می انگاریم.

مداومت در باور اطلاعات غلطی که با هیاهوی بسیار اسلام را دین صلح معرفی میکند در حالیکه اسلام دین سلاخی است.

ایسمی که معرف مرگ و بی رحمی و شقاوت است و تنبیهاتی بی رحمانه بر مطالبی دارد که ما بعنوان دنیای متمدن حتی کوچکترین توجهی به آن نمی کنیم مطالب پیش پا افتاده ای مانند لباسی که میپوشیم ، ولی همین ها در ذهن انسان مسلمان 1400 سال پیش بر طبق قوانین مصرانه اسلام قابل تنبه با چیزهائی نظیر شلاق زدن و تجاوز به عنف و بریدن اعضاء بدن و در آوردن چشم و بریدن زبان و سایر روش های وحشیانه قرون تاریک وسطی بوده است

اعدام ها و سایر تنبیهات بدنی مکررأ و عمدأ در معرض دید عامه برای ایجاد ترس و رعب انجام میگیرد ، تا موجب عدم شهامت و اطاعت مردم از الله یا هر انکس که حکومت مدعی است او با خدا صحبت میکند و کلام او کلام خداست، بشود

در اینجا افسر پلیس خود مسلح بوده اما قانون طلائی حفظ فاصله لازم را بکار نبرده است. فاصله ، فاصله. فاصله ،فاصله، اگر هرگز این سؤال برایتان پیش آمده که چرا افسر پلیس بر روی شخصی که فقط مسلح به چاقوئی بوده درمواردی آتش گشوده است لطفأ به تصاویر زیر نگاه کنید .

ما داریم به غفلت زدگی خود در باره شریعت اسلام ادامه میدهیم و نمی خواهیم باور کنیم که شریعت اسلام تجاوز به عنف و بردگی را مجاز میداند و حتی آنرا بعنوان یک جنبه مثبت اسلام برای توسعه دین لازم میداند و نه تنها آنرا منفی نمیداند بلکه یکی از اصول مسلم این دین بوده و مانند سلاح است در دست آن.

همانند قربانی این حمله اگر فاصله خود را با اسلامی که مکررأ رسومات خود را اعلام میکند حفظ نکنیم و روش خود را با آن مورد ارزش یابی قرار نداده بلکه آنرا با دیده نه یک دین که بهانه ای برای تسکین شهوات است بلکه یک غده ای زهر آگین یا بکلام قران عادت و اعتقاد بدانیم ، آنگاه نخواهیم توانست از این مهلکه جان سالم بدربریم

یک عالم اسلامی اشاره به این مطلب میکند ( در زیر عکس ) که چگونه اسلام وابستگی به عبودیت و تجاوز دارد تا آنرا بعنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف خود بکار برد و حال اینکه چنین طریقه ای برای ما در غرب آنچنان ناشناس است که ما قادر نیستیم آنرا درک کنیم و بعنوان یک واقعیت بپذیریم.

ولی چنین است.

ما گرفتار در بند باور روشها و قوانین غربی خود هستیم در حالیکه قوانین شریعت اسلامی میکوشد که قوانین شرعی خود را مانند لبه تیز یک چاقو در ملت ما داخل کند و آنرا از جای برکند تا بتواند یک حکومت خلیفه ای اسلامی در همه دنیا براه اندازد . چیزی که قران و حدیث آنرا هدفی قرار داده است که باید به قیمت جان و اعضاء بدن و هر چیز کافر بدست آورد.

در اینجا میتوان بدیده عبرت به این نوع عدم پذیرش و رد خطری که اسلام سیاسی آنرا برایمان هدف گیری کرده مانند چاقوئی نگریست که حمله کننده بکار برده است، کاملأ آماده است که اگر اجازه دادیم به ما نزدیک شود آنرا بکار برد .

بریدگی در پشت






بریدگی در پهلو








بریدگی در بالای سینه



بیل وارنر مدیر مرکز مطالعات اسلام سیاسی است و سخنگوی سایت
Politicalislam.com

هدف این مرکز اینست که دکترین اسلام سیاسی را از طریق کتابهایش بیاموزد و تا کنون توانسته است یازده سری از این کتاب های اسلام سیاسی به چاپ رساند.

آقای وارنزشخصأ این کتابها را ننوشته بلکه همانند یک نمایندگی برای نویسندگان کتاب که یک گروه دانشمند هستند کار کرده است. آخرین کتاب این مرکز کتابی است بنام

اطاعت زنان و بردگان ، دوگانگی اسلام


آنچه در زیر آمده است بخشی از مصاحبه با مجله فرانت پیج است:

بردگی میوه دوگانگی اسلامی است.

محمد، که استاد دوگانگی و طاعت است، بردگی را بعنوان یک وسیله برای جهاد بکار برد زیرا موثر و کارآمد بود. زندگی محمد با برده داری آمیخته است. بردگی خون حیات بخش اسلام بوده است. محمد که خود سفید پوست بوده بردگان مذکر و مؤنث سیاه پوست داشته است. رفتار او نشان از دوگانگی کامل دارد.

چیزی که در دوگانگی اسلامی بیش از همه چندش آور است، این نیست که مسلمانان دیگران را به بردگی میگیرند بلکه اینست که ما آنرا ندیده گرفته و از آن چشم می پوشیم. بر مسلمانان قران و سنت چیزی است که با شیر مادر اندرون شده. آنها فقط کاری را که مطابق با علم و اخلاق اسلامی است انجام میدهند. بطریقه ای تعجب آور، مسلمانان باید مورد ترحم باشند. یک مسلمان خود اولین قربانی اسلام است.


روش پذیرفته شده در دانشگاه ها تنها انتقاد سیاه پوستان از سفید پوستانی که آنان را به بردگی گرفتند می باشند و رسانه های گروهی نیز بهمین محدودیت اکتفا میکنند.

نخواهید توانست دانشگاهی را در همه دنیا بیابید که در دروس تاریخی خود ذکری از کشتار صدو بیست میلیون آفریقائی کرده باشد برای دست یابی به بیست و چهار میلیون برده سیاه پوست جهت فروش یا استفاده های دیگر.

سیاه پوستان خود را مستمسک و پایه بردگی میدانند. آنها به نوعی از بردگی در ماورای آن یعنی بردگی سفید پوستان و مسیحیان نمی نگرند. در تاریخ سیاه پوستان تنها یک تئوری از بردگی وجود دارد. عمومأ- آفریقائی غربی ، تاریخ خود را بدین ترتیب محدود کرده است.

سیاهان نمی خواهند قبول کنند که تاریخ پهنه وسیعی از بردگی دارد. از نظر آنان

بردگی هندو ؟ هرگز اتفاق نیافتاده


بردگی سفید پوستان و اروپائی ها ؟ هرگز اتفاق نیافتاده

بردگی در ساحل شرقی آفریقا؟ هرگز اتفاق نیافتاده

تجارت انبوه هائی از طریق صحرا در شمال آفریقا ؟ هرگز اتفاق نیافتاده

اخته کردن بردگان سیاه پوست در مساجد مدینه؟ هرگز اتفاق نیافتاده

این تاریخ ناقص بردگی چیزی است که در دانشگاههای وابسته به حمایت مالیات دهندگان آمریکائی میتوان یافت.

چگونه امکان دارد که رهبران سیاه پوستان آمریکا بر بیدادگری مقدس در آفریقا چشم میپوشند؟

چرا نگارندگان و مخبرین و اساتید دانشگاه و رهبران مذهبی سیاه پوست در این باره نمی نویسند و سخن نمی گویند. آنها هم در غفلت زدگی و انکار کامل بسر میبرند. آنها هم اطفال مورد تجاوز قرار گرفته اسلام هستند.
این گروه ترس از خشم سیاه پوستان مسلمان وابسته به اخوان المسلمین دارند و مخصوصأ هراسناک هستند که موقعیت خود را بعنوان- قربانی شده - از دست بدهند.

سیاه پوستان جزو دییمی (این لغت اصطلاحأ به افراد نادانی اطلاق میشود که الزامأ مسلمان نیستند اما بشدت از روش های اسلامی حمایت میکنند. مانند بسیاری از مطبوعات غرب) بوده و با سکوت خود به اسلام خدمت میکنند. ترسی چنان عمیق از اسلام در بین آنان موجود است که موجب میشود خطاهای اسلام را ندیده بگیرند و با اسلام سردوستی داشته باشند.

عرب ها اربابان سیاه پوستان هستند.

چیزی که سیاهان و سفید پوستان در آن شریکند اینست که پدرانشان توسط اسلام به بردگی گرفته شده بودند. و هردو گروه آنان بسیار غفلت زده تر از آن هستند که حتی آنرا بدانند.

سیاهان و سفیدان هر دو خجلتی محرمانه دارند که در زیر انکار مخفی نموده اند و آن اینست که برده اسلامی بوده اند.

اما بقیه رسانه های گروهی و هوشمندان هم به صف دییمی ها پیوسته اند

یکی از علائم دییمی های تحت امر خلیفه چهارم ، عمر، این است که یک یدیمی نباید قران را بخواند.

وجه مشخصه یک دییمی امروزه نادانی و جهالت در باره قران و سلوک و حدیث است . ولی جهالت هوشمندان کافر هم در باره اسلام عمیق و قابل ملاحظه است.

آنها چیزی در این باره نمی دانند که چرا جهادیون، صدوبیست میلیون آفریقائی و شصت میلیون مسیحی و هشتاد میلیون هندو و ده میلیون بودائی را کشتند .

هوشمندان ما چیزی در باره اشکهای جهاد ( در همه کتابهای ما با این تیتر آمده است) نمی دانند. و این غفلت زدگی است در باره این همه مرگ یعنی دویست و هفتاد میلیون مرگ . هوشمندان ما نمی دانند ، و اهمیتی هم به این ندانستن نمی دهند و نمی خواهند هم خود را به زحمت برای یاد گرفتن آن اندازند. لذا انکار میکنند.

درسهای اسلامی دانشگاهها ابدآ اشاره ای به روش سیاسی اسلام نمی کنند.

رسانه های گروهی در باره اسلام بحث های اصلاحی میکنند و آنرا چند فرهنگی و یا با فرهنگی فراگیر میدانند
آموزه های تاریخی را در باره تمدنهائی که بدست جهاد نابود شده نمی آموزند.

رهبران مذهبی امام ها را در ملاء عام مورد احترام قرار میدهند و ابدأ اطلاعی ندارند که این امام در باره آنها چه می اندیشد. متفکران سیاسی حتی به اسلام به چشم یک نیروی سیاسی نگاه نمی کنند.

مشگل این نوع غفلت زدگی این است که هوشمندان ما را از کمک به ما عاجز میکند. آنها قادر نیستند درک کنند که اسلام تمدنی است بر پایه ایده آل دوگانگی

اخلاق و سیاست اسلامی یک سری قانون برای مسلمین دارد و قانون دیگری برای کافران.

تمدنهای ما بر اساس ایده یگانگی و وحدت اخلاقی است ، قانون طلائی . ما دو سری قانون و روش اخلاقی نداریم همانند اسلام . هوشمندان ما نمی توانند توضیح دهند که در گذشته دوگانگی چه مفهومی داشته یا در آینده چه خواهد بود. و آن نابودی تمدن است

هوشمندان ما و رسانه های گروهی تنها یک نظرگاه از اسلام دارند – تمدنی درخشان.
(بطوریکه در حلق آنان ریخته اند)

آنها لغت تروریست را بعنوان یک واژه غیرواقعی از روی غفلت ساختند. و تصور میکنند که تروریست یک مسلمان واقعی نیست بلکه کسی است که بشدت خرافات زده و فناتیک است.

همه این اصطلاحات تنها از نادانی عمیق نسبت به دکترین اسلام سیاسی سرچشمه میگیرد و تنها برای آرام ساختن ما به سرزنشی غلط میپردازند.

هوشمندان ما نمی توانند نقاط آزار بقیه هوشمندان و هنرمندان امروزه را بهم ربط دهند. مانند سلمان رشدی و تائو ون گو و کارتنهای محمد. و دانیل پرل.

این آزار و شکنجه بخشی از فرهنگ 1400 ساله اسلامی است که توانسته همه هوشمندان و هنرمندان را در صف دکترین اسلام سیاسی خود محافظت کند .

اما برای هوشمندان ما تاریخی وجود ندارد، رابطه ای در کار نیست . لذا تنها طریقه موجود برای آنها میتواند روش تکذیب باشد. اینها هوشمندانی هستند که کتابهای درسی ما را مینویسند. لذا پول مالیاتی که ما میپردازم صرف کتابهائی میشود که به غفلت زدگی ما منجر گردد.

چه توضیحی برای این سکوت و غفلت زدگی هوشمندانه داریم؟

خشونت بی انتهای جهاد علائم روانشناسی" طفل مورد تجاوز قرار گرفته" را بوجود آورده است. ترس هوشمندان و پوزش طلبی و آشتی با متجاوزین اسلامی، غفلت از خشونت گذشته.

سپس این هوشمندان دور میزنند و به سیاستمداران اندرز میدهند. نتیجه آن مردمی است غفلت زده که برای راهنمائی به هوشمندان مراجعه میکنند و تنها دروغ و خیانت می یابند.

فراموش میکنند که:

پایه اسلام بر بردگی مبنای اصول اطاعت و دوگانگی در اسلام است.

اصول اطاعت نمی تواند از این واضح تر باشد. بطور مشخص یک برده مطیع ترین آدمها است. شما تنها در صورتی برده میشوید که چاره ای ندارید . یک برده از ارباب باید اطاعت مطلق داشته باشد.

اصول دوگانگی با این حقیقت نشان داده شده که اسلام اجازه برده گرفتن یک مسلمان را نمی دهد بلکه فقط کافران را ( غیر مسلمانان را) البته این قانون اسلام توسط مسلمانان رعایت نمی شد. و همه نوع برده ای داشتند. و همه را با اجبار مسلمان میکردند. و از آنجا که فقط کافران به بردگی گرفتار میشدند نوعی اطمینان خاطر بوجود می آورد که بیشتر مردم دنیا از ترس برده شدن خود مسلمان بشوند. لذا اسلام رشد کند.
بردگی اسلامی بر اساس سه پایه بود - قران – سلوک ( زندگی محمد) و حدیث ( رسوم محمد) .
هر سه متن اجازه برده داری میداد ، اخلاق ، تمایل ، تقوا
حتی یک لغت منفی در اسلام در باره برده داری نمیتوان یافت.
محمد تنها پیغمبری است که شخصأ برده داشته است. و همواره برده بهمراه خود میبرده

برده داری بعنوان روشی بود برای اینکه کافر را مسلمان کند. این نوعی تقوا محسوب میشود که برده ای را آزاد کنند در حالیکه محمد تنها بردگانی را که به اسلام آمده بودند آزاد میکرد. اگر یک برده کافر اسلام نمی آورد، منتظر میشدند که فرزندانش اسلام بیاورند. بدین ترتیب در دراز مدت همه آنها دین اسلام را می پذیرفتند. این یکی از دلایلی بود که اسلام برده داری را به چشم مثبت می نگریست.

البته دلیل دیگری هم هست که اسلام برده داری را چنان مفید می داند و آن پول است.

محمد و سایر رزمندگان اسلامی توانستند ثروت زیادی از برده گرفتن کافران بیاندوزند. و محمد این پولها را برای جنگهای بیشتری بکار برد. این برده داری و جنگ بود که به گسترش اسلام کمک کرد.

همه اخلاقیات اسلامی از زندگی محمد الگو گرفته است ، زیرا اسلام محمد را موجودی کامل میداند. هر چه او گفت یا انجام داد نمایانگر کارهائی است که مجاز است یا مفید.

محمد مکررأ فتوا بر سکس اجباری ( تجاوز به عنف ) با زنان کافر پس از اینکه آنان را دستگیر کردند میدهد. حدیث های موجود به وضوح گزارش میدهند که محمد شخصأ اولین حق را برای انتخاب این زنان داشته است. او اولین کسی بود که عبای خود را بر روی زنی که می پسندید می افکند و دیگران میدانستند که به این زن دیگر نظرنداشته باشند زیرا متعلق به محمد است. لذا اگر محمد شخصأ در این تجاوزات شریک بود پس تجاوز نوعی تقوا است، نه گناه و خطا . بدین ترتیب بسیاری از زنان زیبا حتی وقتی اسلام آوردند توسط سپاه محمد مورد تجاوز قرار گرفتند. امروز بهمین دلیل است که زنان مسلمان مخصوصأ اگر زیبا باشند توسط ماموران وحشی حکومت اسلامی دستگیر شده و در بدو ورود به زندانها مورد تجاوز قرار میگیرند یا حتی قبل از اینکه معصومانه اعدام شوند به آنها با فتوای رهبر اسلامی تجاوز میشود در حالیکه مسلمان هستند اما با رژیم خونخوار مخالفند. این تجاوزات برای مطیع ساختن آنان بکار میرود.

وقتی مجمد قبیله غریزه را تخریب کرد، سر همه مردان بالغ جهود آن را برید، لذا شوهری بر جای نماند . سپس محمد اطفال آنان را به بردگی به رزمندگان اسلام بخشید که آنان را مسلمان کنند و زنان آنان را هم به بردگی فروخت.

داستانهای بجای مانده از آن زمان حکایت میکند که این زنان تقسیم به بردگان سکس و بردگان خانگی شدند.
در یک داستان آمده است که یک رزمنده اسلام سعی میکند زنی را به قیمت گرانی بفروشد و خریدار او میگوید که سینه هایش صاف و دهانش سرد است و لذا قیمتی نیست و تنها بدرد کارهای خانه داری میخورد نه اطاق خواب.

مسلمانان سعی داشتند از باردار شدن زنان برده کافر جلوگیری کنند. دلیل آن مشخصأ تجارت بود زیرا چنین زنی ارزش کمتری داشت.

روش اسلامی بر اینست که زنان کافر برای فاحشگی نباید بکار روند تنها برای لذت اربابان خویش.

وقتی محمد به قبیله یهودی خیبر حمله کرد مقدمات روانی زیادی تهیه دید. بردگی سکسی دارای یک سری کامل از قوانین شد. مسلمانان نباید به زنان باردار یا قاعده تجاوز کنند تا وقتی که آنان فارغ شده یا دوران تقاعد خود را سپری کنند. در خیبر خدای محمد الله اعلام داشت که تجاوز حتی به زنان شوهر دار مجاز است.

در جنگ خیبر محمد فقط اندکی از جهودان را کشت و بقیه مردان و زنان را به بردگی گرفت زیرا به آنها برای کار در زمین بعنوان دییمی احتیاج داشت

( دییمی های اصلی مانند بردگان بودند و هیچ نوع حق و حقوقی نداشتند . امروزه دییمی ها کافران نادان و بی اطلاع هستند که برای خطاها و خشونت های اسلامی عذر و بهانه درست میکنند )

از آنجا که اسلام مردان را برای کار لازم داشت شوهران زنده بجای ماندند و بدین دلیل قران گفت که در این صورت حتی اگر شوهران دارند نگاه میکنند میتوان زنان آنان را مورد تجاوز قرار داد.

برده داری جهت منافع سکسی تنها از نظر لذت و سود مالی نبود بلکه تجاوز به زنان موجب تاکتیک قوی جنگی بود ، هم در آنموقع و هم امروزه . زنان مجبور به اطاعت از مردان مسلمان میشوند و شوهران آنان مورد تحقیر قرار میگیرند.

مردان تحقیر شده ، مردان ضعیفی هستند ، لذا هر چه بیشتر کافران مقاومت در برابر اسلام را از دست میدادند.

مدتهای زیاد زن مورد علاقه محمد یک زن مسیحی بود بنام ماری. یکی از زنان محمد (عایشه) او را در اطاق خواب خود در حال معاشقه غافلگیر کرد و رسوائی بزرگی برای محمد ببار آورد.

محمد به او قول داد که دیگر چنین کاری نکند و ماری را به خانه کوچک مخفی خود منتقل ساخت.

همه آنچه که تا بحال گفته شد تنها تاریخ نیست بلکه سنت است ( نمونه ای از الگوی کامل اعمال و اخلاق اسلامی است که در محمد یافت میشد).

بنا بر اجازه قران و تقویت آن توسط اعمال محمد اسلام تنها سیستم سیاسی است در جهان که اجازه تجاوز و جنگ را میدهد. تجاوز بعنوان عملی جنگی به نفع اسلام (جهاد) بکار میرود. بنا بر این منتظرید که چگونه این روش مفید واقع شود؟ یک مرد مسلمان با تجاوز به عنف به یک دختر کافر برای خود امتیاز بهشت رفتن تدارک می بیند. همه جهاد یا جنگ اسلامی از هر نقطه نظر که باشد بلیطی است برای رفتن به بهشت.

چندش آورترین جنبه اسلام در مورد تجاوز به کافران خود تجاوز نیست بلکه جواب یک کافر به این تجاوز است. کافر توسط نادیده گرفتن تجاوز دی.یمی میشود. از شما دعوت میکنم که حتی یک نفر را در دنیای اسلام نشان دهید که از تجاوز در کتابهای تاریخ اسلام چیزی نوشته باشد.

سخن از تجاوز اسلامی بیشتر بصورت تابو یا چیزی منع شده است . در رسانه های اسلامی این کلامی است ناگفتنی. و حتی تظاهر به عدم موجودیت آن میشود. در افسانه های رسانه ای حتی یونیکورن یا اسب بال دار موجودیت دارد اما تجاوز اسلامی اعلام موجودیتش ممنوع است حتی بعنوان یک افسانه.

و به عنوان یک سخن جالب : زنان به اصطلاح فمنیست و خردمند ما مطلقأ و هوشمندانه ورشکسته اخلاق ریا کار خود هستند.


آنان خائنین فرهنگی و موجب شرمندگی و بی آبروئی ما هستند. در برابر شناعت و جنایت بر علیه زنان ساکت میمانند . و آنجا که از سخن گفتن در باره سنت اسلامی، تاریخ و تجاوزات اخیر به دختران و زنان و خواهران ما سر باز میزنند، باید به آنان لقب اعظم دییمی داد.

و دلار های مالیاتی ما این اعمال شیطانی را در دانشگاههای دولتی حمایت میکند

= دییمی ) DHIMMI (

No comments: