Monday, August 21, 2006

Mullah Taking Iran Beyond a SOCIAL Point of No Return

(Bilingual) - and Persian words in the short English/Persglish heading written phonetically in Latin script. (Iran ra darand b ja_ii mi-resanand ke digar kari barayash nashavad kard): Iran being taken to where nothing can be done to save her. Iran's Population almost 70 Million people with about 65% below the age of 30-years. * 20,000,000 faghir - (20 Million indigents below poverty lines) - 29% * 4,500,000 beekar (plus another 4.5 Million unemployed) - 7% * 4,000,000 mo'taad (az 13 saalegi), - 4.0 Million addicts as young as 13-years old - 6% * 300,000 zan_e khod-foroosh (az 14 saalegi) 300,000 women who sell their bodies - as young as 14-years old. - nearly 0.5% * 600,000 koodak_e kargar - 600,000 child laborers - nearly 1% * 1,500,000 mahroom az tahsil - 1.5 million denied any education - over 2% , * 8,000,000 bi-savad - 8.0 million illiterates - nearly 12% * 40,000 bimar_e aids - 40,000 sick with AIDS (plus many more infected with HIV). * 14,000,000 bimar_e ravani - 14 Million mentally ill patients. 20% of the population from stress!!! * Saali 180,000 tahsil-karde_ye farari az keshvar - 180,000 graduates flee the country every year . Siasat_haye agaahane baraye az mian bordan_e tabaghe_ye motevaset. Intentional policies to destroy the Middle Class sector of Iranian society. Meanwhile Pat Buchanan cites some similar fears about the USA: “As Rome passed away, so, the West is passing away, from the same causes and in much the same way. What the Danube and Rhine were to Rome, the Rio Grande and Mediterranean are to America and Europe, the frontiers of a civilization no longer defended.” “The children born in 2006 will witness in their lifetimes the death of the West." One in every twelve people breaking into America has a criminal record. By 2050, there will be 100 million Hispanics concentrated in the U.S. Southwest. Between 10 and 20 percent of all Mexicans, Central Americans and Caribbean people have already moved to the United States. Every month, the U.S. Border Patrol apprehends more illegal aliens breaking into our country, than the number of troops (150,000) we have in Iraq. FARSI Article ايران را دارند به جائی می رسانند که ديگر کاری برايش نمی توان کرد يک دانشجوی پيشين خط امام و از سران گروگانگيری ديپلمات های امريکائی که در چرخش های سه دهه گذشته اکنون به سينيسم (بی اعتقادی) کامل رسيده (آقای عبدی) بر اين است که "کار درست را احمدی نژاد می کند. او دارد کار را انجام می دهد و کشور را به جائی می رساند که ديگر کاری نمی شود برايش کرد. " سخن اين ناظر هوشمند را می بايد جدی گرفت. حکومت اسلامی در ترکيبی از استراتژی، و کارکرد خودبخود دستگاه حکومتی، در کار پياده کردن جامعه ايرانی است در معنای درست و کامل آن. از سوئی ناشايسته سالاری دستگاه حکومتی است که يک پرورده راستين حسينيه با سطح فکر و دانشی که از چنان خاستگاهی می توان انتظار داشت. از سوی ديگر سياست آگاهانه ای برای از ميان بردن و دست کم بی اثر کردن طبقه متوسط ايران؛ برای همانند کردن جامعه به گروه حاکم است، فراورده های يک فولکلور مذهبی که در بی خبريش از خرد و انسانيت در ميان نظام های اعتقادی کمتر مانندی دارد. برکشيدگان رئيس جمهوری تازه گروهی به ياد ماندنی در تاريخ همروزگار ايران اند. صد سال است که کشور ما چنين انبوه وزيران و مديران و مسئولانی به خود نديده است. مردانی که تنها صلاحيت اکثريت بزرگشان بستگی نزديک به رئيس جمهوری و تملق گوئی از اوست ــ تملق گوئی از چنين کاراکتری. خود پيداست که اين جماعت نه می خواهد و نه می تواند در انديشه آينده ايران باشد. پر کردن جيب ها، بکار گماشتن دوستان و نزديکان و برباد دادن گنج بادآورد درامد های نفتی به منظور های کوتاه مدت و عوامفريبانه دستاورد نزديک به يک ساله گذشته آنان بوده است و هنوز آسيب های بزرگ در آستين دارند. آنها اگر زمان بيابند زمين سوخته ای برای جانشينان خود خواهند گذاشت. اين سياست زمين سوخته رويه (جنبه) های گوناگون دارد. پائين آوردن سطح آموزشی و پر کردن ساعت های درسی با ياوه های حوزه و گذاشته آخوند و حزب اللهی درمقام رئيس دانشگاه و پاکسازی گسترده استادان ــ يادآور انقلاب آموزشی نخستين سال ها ــ يک رويه آن است؛ تاراندن روشنفکران و واداشتنشان به گريز از ايران رويه ديگر آن. دستگيری دکترجهانبگلو هشدار روشنی به روشنفکران بود: ايران جای شما نيست. چه در سانسور کتاب و روزنامه ها و چه محدود کردن دسترسی به تارنما (اينترنت) حکومت تازه هر چه می تواند برای بستن ذهن ايرانی می کند. از اين گذشته در پهنه اقتصاد است که ضربه اساسی وارد می شود. سياست های جمهوری اسلامی که اقتصاد را در چهارچوب تنگ حجره و دلالی و بده بستان می بيند و بجای يک اقتصاد توليدی، بر خرج کردن نا سالم و نا منصفانه درامد نفتی تکيه دارد، در حکومت تازه می رود که تا پايان ــ تا جائی که بتوان يک جامعه رانت خوار و دولت روزی رسان بوجود آورد ــ پيش برده شود. تا پيش از انقلاب اسلامی بخش خصوصی رشد شتابانی داشت که منظما در متوقف کردنش کوشيده اند و اکنون فعالانه در پی هر چه کوچک تر کردن سهم آن در اقتصاد ملی هستند. برچيده شدن کارگاه ها و کار خانه ها و بيکار شدن کارگران هر روزه است زيرا جواز واردات بيحساب به فراورده های آنان می دهند. وارد کنندگانی که دستشان در دست آخوند هاست با سود های سرشار بيرنج، کارخانه ها را به ورشکستگی می کشانند و صادر کنندگان چينی بيشترين سهم را می برند. يک آمار از وزير کار خبر از بيکار شدن ۳۲۰ هزار کارگر در شش ماه گذشته می دهد و به قول يک اقتصاد دان شمار بيکاران به ۴٫۵ ميليون تن رسيده است. ولی اين اول کار است. طرح ۱۰۰ تريليون تومانی خصوصی سازی صنايع دولتی در راستای همين استراتژی است و بجای دو نشان ضرب المثل، سه چهار نشان را با يک تير می زند. بيشتر اين کار خانه ها که بدنه اصلی صنعت ايران اند در دست مديران اداره دولتی يا بنيادی خود زيان می دهند و به سبب کهنگی ماشين ها علت وجودی اقتصادی شان از ميان رفته است ولی دو ويژگی دارند که فروششان را به بخش خصوصی فوريت می بخشد. نخست، بر زمين هائی قرار دارند که بهايشان در همين سال ها به لطف اقتصاد بساز و بفروشی به آسمان رسيده است. دوم، کارگرانی دارند با دستمزد های کمتر از بخور و نمير که آن هم مرتب پرداخت نمی شود و ناچار گاهگاه اعتصاب و تظاهراتی می کنند که اگر بالا بگيرد نظام به خطر می افتد. اکنون حکومتی که بيست و هفت هشت سال است هر چه را توانسته به هر وسيله از چنگ صاحبانش بدرآورده ناگهان به انديشه تقويت بخش خصوصی، البته به شيوه ای که روس ها پس از فروپاشی کمونيسم به رژيم های اين چنينی ياد داند، افتاده است. در اين خصوصی سازی، کارخانه ها را می توان به بهای مناسب به نزديکان و خودی های درجه اول فروخت و بجای مستغلات اسباب دردسر به پول نقد، بازهم پول نقد، رسيد. آنگاه صاحبان تازه می توانند کارخانه ها را به دليل منطقی سودآور نبودن آنها تعطيل کنند و کاری را که برای حکومت آسان نيست برای آن انجام دهند و زمين ها را با سود های افسانه ای به فروش رسانند و پول خود را در جا های مطمئن تری مانند دبی و چين سرمايه گذاری کنند. کارگران بيکار هم ديگر توان اعتصاب نخواهند داشت و به صف دراز شونده "نفرين شدگان زمين" خواهند پيوست. ** * گشودن دست فرماندهان سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور يک جبهه ديگر مبارزه با طبقه متوسط و جامعه مدنی ايران است. سپاه و بسيج به گفته يکی از پايه گذارانش (آقای سازگارا) بیش از ۱۰۰ شرکت به شکل شرکت های تعاونی و پیمانکاری و بازرگانی و صنعتی، در بيشتر حوزه های اقتصادی کشور دارد: "از ورود لوازم خانگی درتمام سال هایی که ورود آن ممنوع بود گرفته تا شرکت های خودروسازی نظیر گروه بهمن (مزدا)؛ از پیمانکاری خطوط انتقال نفت و گاز گرفته تا انتقال ترانزیتی نفت قزاقستان از ایران؛ از قاچاق نفت عراق در زمان تحریم اقتصادی آن کشور توسط سازمان ملل گرفته تا اسکله های غیرقانونی و ده ها کارخلاف دیگر. بسیاری از رقبای تجاری را هم به زور زندان و دستگیری از میدان به در کرده اند و روزبه روز هم بیشتر و حریص تر به سراغ تمامی ارکان افتصادی کشور و طرحهای اساسی آن می روند." طرح های عمرانی که در حکومت احمدی نژاد بی مناقصه و تشريفات به سپاه داده شده به هفت ميليارد دلار می رسد. در همين حال ۲۹ انجمن و شرکت پيمانکاری و ساختمانی خصوصی که بيش از ده هزار شرکت ساختمانی را در سطح کشور زير پوشش دارند در نامه ای به روسای سه قوه حکومتی شکايت کرده اند که چون سازمان های های دولتی مطالبات آنها را نمی پردازند و کار های بزرگ را به نهاد های نظامی و شبه نظامی می دهند بخش خصوصی در صنعت ساختمان در حال ورشکستگی است. نويسندگان نامه البته می دانند که اين درست نتيجه ای است که گروه فرمانروای تازه انتطار دارد و از همان نخستين روز های جمهوری اسلامی با مصادره موسسات صنعتی و مالی و سپردنشان به نهاد های شبه حکومتی، و خودمانی کردن اقتصاد ملی آغاز گرديد و در رياست جمهوری همه شخصيت های تماشائی رژيم ادامه يافته است. صد هزار ميليارد تومان طرح "خصوصی سازی" کنونی، همه آن دارائی های هنگفت ملی را نيز شامل نمی شود. ايران را دارند به جائی می رسانند که ديگر کاری برايش نمی توان کرد. يک بلاگ نويس تصوير کلی را، صرفنظر از دقت آمار ها، چنين به دست می دهد: ۲۰ ميليون فقير، ۴ ميليون معتاد، ۳۰۰ هزار زن تن فروش، ۱۴ ميليون بيمار روانى، ۶۰۰ هزار كودك كارگر،يك و نيم ميليون محروم از تحصيل، 8 ميليون بيسواد، سالی ۱۸۰ هزار نابغه فرارى، يک تريليون و۴۰۰ ميليارد تومان زيان فرارمغز ها، ۴۵۰ هزار تصادف در سال، ۴۰ هزار بيمار ايدزی، کف سنی فحشا ۱۴ سال، کف سنی بزهکاری ۱۰ سال و کف سنی اعتياد ۱۳ سال."

3 comments:

Alan Peters said...

to Garduneh Mehr

you are going to have to give me a hotmail or yahoo Email or place to reach you to provide permission. I do not mind in principle.

Unknown said...

ایهالناس مسلمان کشی‌یکی‌از سرگرمیهای جدید برای کشورها و دولتهای مسلمان و غیره مسلمان شده. جالب اینجاست که دوستان عزیز آقای احمدی خره،چین و شوروی، قبل از شمارش آرای انتخابات به ایشون تبریک گفتند. کشور چین و شوروی یک ساعت بعد از انتخابات به آنترینژاد تبریک گفتند تو نگو اینها با هم یه قرارهایی دارند و آنهم سرگرمی هست که هر ستاشون دوست دارند و آن هم، مسلمان کشی‌. در ارومجی چین و در چچنیا شوروی و در ایران عزیز دولتها همه مشغول مسلمان کشی‌هستند.احمدی‌نژاد ممکن که خایهٔ امریکا و انگلیس را نمیمالد ولی‌ خوب خایهٔ چین و شوروی را ما چ می‌کند. هی‌نماز جمعه داد میزنم مرگ بر یهودی و صهیونیست تو نگو پولدارترین ادمهایی که شوروی را اداره میکنند یهودی هستند. هر هفته میرم نماز جمعه داد میزنم مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس تو نگو مسلمان کشهای اصلی‌، چین، شوروی و همین رئیس جمهور قلابی خودمون آقای احمقی خره جنایتکار هستند.
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»

Unknown said...

انقلاب، آزادی ، جمهوری اسلامی،  چیبه سر این شعارها آمد . آیتالله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
مسئولین لااقل شجاعت این را داشته باشند که اعلام‏ ‏کنند این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و هیچ کس هم حق‏ ‏اعتراض و اظهار نظر و انتقاد ندارد
امیدوارم تا کاملاً دیر نشده‏ ‏مسئولین امر به خود آیند و بیش از این وجهه نظام جمهوری اسلامی را در‏ ‏بین تودههای زجر کشیده و سیلیخورده ایران و در سطح جهانی خدشهدار‏ ‏نکنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند